سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترینِ فریضه ها و واجب ترین آنها بر انسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست . [امام صادق علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
farshid[311]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 93[16]
پیوند دوستان
 
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی) ایران ابرقدرت فاتح گل رازقی شب های عاشقانه و بارانی... عارفانه های یک دوست افـــــســ❤ــونگـــ❤ــر غزلستان عاشقی دوراهک قیدار شهر جد پیامبراسلام یار امام زمان (عج) گل باغ آشنایی ...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست سکوت ابدی گلبانگ سربلندی بلوچستان دخترک خنده رو :) داروخانه دکتر سلیمی جــــــــــــالب عاشقانه ای برای عشقــــــــــم اسپایکا واجب فراموش شده پیام حشمتی معرفی کتب حجة الاسلام نظری (کتاب کار صَرف، قرائت نماز، روخوانی) جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی وبلاگ شخصی حامد ذوالفقاری نگاهی نو به مشاوره مشاور دختران حوا پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... ... دلدارا جوک بی ادبی SiGaR..TaLkH صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی وبلاگ بایدهلو باشد مقبلی جیرفتی وبلاگ پایگاه امام حسین (ع) شهرستان البرز دنیای فرشته ها farzad almasi شعر و ادب هفت آسمان نگین شهدای قائم شهر وبلاگ تخصصی شهدای مسجد ابوالفضل ع پل سه تیر **سکوت صعود تنهایی من** گیسو کمند بانوی پایتخت ارمغان تنهایی سلام آقاجان - خرید و فروش محصولات کشاورزی و عطاری ها دلتنگ احساس تو محمدمبین احسانی نیا ستاره سهیل بلور نازک احساس *bad boy* تنها ایرانیان نون و ریحون توهمدردی یا همدردی؟؟؟؟ خاطرات و دل نوشته های دو عاشق چون میگذرد غمی نیست غزل عشق رازهای موفقیت زندگی زندگی رسم خوشایندیست The best of the best .•°♥°•دنیای شیرین من•°♥°•. یام‍ــــــــــــــــه‍ـــــــد ـــی دفتر تقدیر قدرت کلمات پسران علوی - دختران فاطمی تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل نت سرای الماس عمو همه چی دان Tarranome Ziba پاتوق دختر و پسرای ایرونی وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده) وبلاگ رسمی محمدرضاجوادیان عکسهای سریال افسانه دونگ یی ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن دانلود کتاب ، دانلود موزیک ، دانلود فول آلبوم و کتابخانه نوشته های دختر تنها و ساده و عاشق ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن آبسردکن جهنم عکس-های-جدید-از-سریال-سرزمین-آهن ندای تربیت همدلی از هم زبانی بهتر است دوستانه تینا!!!! ...دیگه حسی نمونده سکوت(فریاد) یه دوره همیه دوستانه خیارج سرای من است شیروخورشید mehrabani نــــســــــــــــــیـــــم بــــــــــــــــــارانــــــــــــ •.♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥.• عمو همه چی دان جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی عکس ، مدل لباس جدید Biology Home its always a good time Morteza Qasemi:Violinist منتظران مهدی(عج) °°FoReVEr•• مثبت گرا زنگ تفریح دهکده کوچک ما کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان سماتکــــــــه out of world خلوتگه راز عرفان وادب عشق صفا صمیمیت محبت خدای عشق و خنده قرار عاشقی یه دست صدا نداره ツ امام زمان جوان امروزی السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) غایب به رنگ نیلی بـــــــلوک7 هیئت علی قاسمی احساس رویایی رادیـو پـارسـی بـلاگ دخی خــــــــاص... کلبه Mister-X ______ AHMAD FOROGHI _________ GT...LL بشنو این نی چون حکایت می کند ღ خانــوُوُم مهـــندس ، آقـــاے دکـــتر ღ خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا m.n-koshk مهاجر ... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی جزتو

 

    امیدعلی شهنی کرم‌زاده: ریاضی‌دان برجسته ایرانی و دارنده عنوان چهره ماندگار. 

    بهرام مشیری: محقق و نویسنده.

    دکتر ابوالقاسم بختیار: اولین ایرانی که در آمریکا مدرک دکترا گرفت و از موسسان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران.

    رضا نقشینه: متخصّص آسیب‌شناس دام‌پزشکی و دارنده عنوان چهره ماندگار.

    بهرام عکاشه: متخصص زلزله شناسی و پدر زمین‌شناسی ایران.

    لاله بختیار: اسلام‌شناس


  


93/3/10::: 5:52 ع
نظر()
  

  

تاریخ بختیاری به قرن چهاردهم میلادی و دورهً زمامداری 200 ساله خوانین دورکی بر می گردد. هیچ تاریخ نگار حیات اجتماعی اقوام ایرانی  نمی تواند اهمیت ایل بختیاری و انسجام و پیوستگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها را نادیده گیرد. ( به نقل از: خوانین و شاهان، فیلم مستند تحلیلی دربارهً بختیاریها، ساخته آر. گارت وایت ). آنچه در پی می آید بر گفته از کتاب " مورگان شوستر " است که از بختیاریها به عنوان مردمانی که برای احیاء مشروطیت جنگیدند یاد می کند:  " .... سفارت روسیه دوباره مداخله کرد و با ارسال پیام تهدید آمیزی به سپهدار، در واقع از او خواست که از پیشروی به طرف تهران خودداری کند.  در 16 ژوئن ( 26 خرداد )، 8 هزار نفر از مردان مسلح بختیاری روانه تهران شدند و پس از آن که با مشروطه خواهان در قزوین هماهنگ شدند، علیرغم تلاش های همه جانبهً سفرای روس و انگلیس برای جلوگیری از عزیمت آنها به سوی تهران، عازم پایتخت شدند. در دوم تیرماه قوای بختیاری به قم در 120 کیلومتری جنوب تهران رسیدند. سردار اسعد، سرکرده ایل بختیاری به تهدیدات روسها و یا انگلیسیها وقعی نگذاشت و ضمن اعلام این که شاه باید به خواسته های او رسیدگی کند به پیشروی خود ادامه داد. روسها برای ترساندن انقلابیون مشروطه خواه دستور سازماندهی قوای نظامی اضطراری خود مستقر در باکو را صادر کردند تا به منطقهً شمال ایران اعزام شوند. نیروهای شاه در این هنگام به 5000 نفر در پادگان سلطنت آباد و 1350 نفر در قشون قزاق محدود می شد. 800 نفر از قزاقها تحت فرماندهی سرگرد لیاخوف روسی در تهران مستقر بودند که از این تعداد 500 نفر در شمال و 300 نفر در جنوب تهران مستقر بودند و خود را آماده مقابله با قوای بختیاری می کردند. روز 13 تیر قوای دولتی مستقر در کرج تا شاه آباد در 16 کیلومتری تهران عقب نشینی کردند و روز بعد درگیری نسبتاً شدیدی بین آنها و ملیون در گرفت. قزاقهای ایرانی به فرماندهی سروان زاپولسکی به همراه درجه داران روسی به مصاف مشروطه خواهان رفتند و یک افسر ایرانی خود را از دست دادند، و سه نفر دیگر کشته و 3 نفر زخمی شدند. مشروطه طلبان نیز 13 نفر تلفات دادند. روسیه در این زمان قوای خود را از باکو به طرف ایران گسیل کرده بود. در روز 17 تیر، سه هزار نفر از آنها وارد خاک ایران شده بودند و در 30 تیرماه به قزوین رسیدند و به رهبران مشروطه خواه هشدار دادند در صورت ادامهً پیشروی به سوی تهران با نیروهای خارجی متشکل از روسها و انگلیسیها روبرو خواهند شد. تلاشهای دیگری هم برای ایجاد ترس و ارعاب در میان ملیون صورت گرفت که به هیچ وجه کارساز نیفتاد.       در روز 19 تیر نزاعی بین قشون قزاق و مردان مسلح بختیاری در منطقه

"بادامک" در 30 کیلومتری تهران رخ داد که چندان مهم و سرنوشت ساز نبود ولی بدنبال تداوم همین درگیری در روز 22 تیر ( 13 جولای ) بخشی از نیروهای ملی توانستند با اغفال قشون قزاق و نیروهای مسلح دولتی از خط دفاعی آنها بگذرند و در ساعت 6:30 صبح وارد پایتخت شوند. ملیون از نظر فرماندهی این عملیات خود را مدیون "اپریم خان" ارمنی میدانستند. در تمام روز درگیریهای خیابانی در تهران ادامه یافت. مردم با روی باز به استقبال قوای ملیون رفتند و روز 22 تیر را به عنوان روز رهایی خود جشن گرفتند. فردای آن روز سرگرد لیاخوف، فرمانده قشون قزاقها که نیروهایش در پادگان محاصره شده بودند طی پیامی به سپهدار، فرمانده قوای ملیون، شروط تسلیم قوای خود را اعلام کرد. ملیون در این مدت با نهایت خویشتن داری با نیروهای تحت محاصره عمل کردند. در روز 24 تیر، کل پایتخت به استثنای منطقهً مرکزی شهر در تصرف کامل مشروطه خواهان قرار گرفت. روز 25 تیر که فرا رسید محمد علی شاه با شمار انبوهی از محافظان و سربازان و خدمه خود به سفارت روسیه واقع در زرگنده پناهنده شد و از سلطنت کناره گیری کرد. شاه پیشتر موافقت وزیر مختار روسیه را در این زمینه جلب کرده بود. به محض اینکه محمدعلی شاه در سفارت روسیه جای داده شد پرچم های انگلیس و روسیه به صورت همزمان بر فراز ساختمان برافراشته شد. در همین حال، سرگرد لیاخوف، پس از تسلیم شدن خود و سربازانش پذیرفت از آن پس تحت فرماندهی قوای مشروطه خواهان وزارت جنگ دولت انقلابی عمل کند. در ساعات پایانی شب در کاخ بهارستان جلسه ای تشکیل شد و محمدعلی شاه به طور رسمی از سلطنت خلع و احمدمیرزا، فرزند 12 ساله اش به جای وی بر تخت نشست و مقرر شد عضدالملک، بزرگ خاندان قاجار، مدتی نیابت سلطنت را عهده دار شود. بنابراین در 25 تیر سال 1288، گویی حلقهً مفقوده در ایجاد نظام مشروطه در ایران پیدا شد و نیروهای مردمی با شجاعت و میهن پرستی و دلاوری توانستند در کوتاه مدت حکومتی را بر سر کار آورند که نماینده و معرف آنها باشد.

در ریشه یابی پیشینهً بختیاریها و مردمان ساکن زاگرس مرکزی با مشکلا تی چون نبود منابع نوشتاری کافی مواجه می شویم که امکان فهم و دریافت ما را از آنچه در یک هزار سال در این منطقهً مرتفع گشته کم می کند. بنابراین مجبور شده ایم برای پی بردن به هویت بختیاریها، و این که کجا و به چه شیوه ای زندگی می کنند و اصالتاً از کجا آمده اند به منابع و مراجع مختلف رجوع کنیم. در چنین پژوهشی به علوم و دانش هایی چون زبان شناسی، باستان شناسی، اساطیر و سایر ساخه های دانش و معرفت انسان نیازمندیم تا به کمک آنها کلید فهم تاریخ ایل بختیاری را بدست آوریم. در کتب و اسناد تاریخ باستان، به جز مواردی زودگذر، اشارات چندانی به ایل بختیاری نشده است. از قرن هیجدهم میلادی و به طور مشخص تر قرن نوزدهم به بعد است که در سفرنامه های اروپائیان و خاطرات ماًموران دولتی اعزامی به مناطق بختیاری نشین اطلاعاتی دربارهً آنها منتشر شد که تا حدودی فقر علمی و اطلاعاتی ما را نسبت به ایل بختیاری ،هر چند با مایه هایی از احساسات و رمانیسم، از بین برد.

"بختیار" در واژه به معنای کسی است که بخت و اقبال با او یار و همراه شده است. این واژه در دوران صفویه ( 880 - 1101 خورشیدی) به کسانی اطلا ق می شد که از مرتعی به مرتع دیگر کوچ می کردند. این احتمال هم ممکن است صادق باشد که در آن هنگام به رهبر یا سرکرده ای که او را " بخت یار" می دانستند اطلا ق شده باشد و به تدریج افراد گروه یا دسته ی او را "بختیاری" خوانده باشند. در مورد اصل و نصب بختیاری ها از سوریه و شامات وارد ایران شده اند. این نظریه با اشاراتی که در کتاب " تاریخ گزیده" به آن شده تا حدی اعتبار تاریخی دارد. ازدواج های بین قومی ترکان و ترکانی که از سوریه و شامات آمده بودند تا در این منطقه ساکن شوند صورت گرفته است ولی ایلات " لر" ریشه و منشاء خود را در دوره های باستانی می جویند. طبق افسانه دیگر بختیاریها از تبار کسانی هستند که در زمان ضحاک از ترس این که کشته شوند و مغز سرشان به مارهایی که بر دوش او روییده بودند داده شود، به این منطقه مهاجرت کردند. سرگذشت ضحاک و کاوه و باقی قضایا در شاهنامه فردوسی آورده شده است

 


93/3/10::: 5:35 ع
نظر()
  
ساختار قدرت در ایل بختیاری
واژه ایل در فرهنگ فارسی به معانی متفاوتی ذکر شده است که از آن جمله می‏توان معانی مردمان، قوم و جماعت14 و دوست، موافق و رام15 را نام برد. برخی از محققان در پژوهش‏های خود درباره ایل بختیاری، ایل را اصطلاحی ترکی ـ فارسی ذکر کرده‏اند که به تمامی اتحادیه بختیاری، اعم از چهارلنگ و هفت‏لنگ اطلاق می‏شده است. به نظر می‏رسد گستردگی معانی و مصادیق واژه ایل، باعث شده تا از این واژه در اشکال و معانی گاه بسیار گسترده و گاه محدود استفاده شود؛ به گونه‏ای که ایل را به معنای متابعت و رعیتی هم ذکر کرده‏اند که ریشه ترکی ـ مغولی دارد. 16
 
اما به طور کلی، واژه ایل به گروه‏هایی از مردم یکجانشین و چادرنشین بختیاری اطلاق می‏شود که در بین ارتفاعات سر به فلک کشیده با دره‏های عمیق و دشت‏های کم‏ارتفاع بین اصفهان، فارس و خوزستان سکنی داشته و رسم ییلاق و قشلاق خود را به تناوب انجام می‏دهند.
 
وجود کوه‏ها و دره‏ها مانع از شکل‏گیری زندگی دسته‏جمعی بوده است. بنابراین گروه‏های کوچکی از افراد چادرنشین به دلیل عوارض طبیعی از یکدیگر جدا مانده و در یک جا مستقر شدند و به مرور زمان به سوی ایجاد تشکل و واحدی سیاسی، اجتماعی و پذیرش تقسیم‏بندی‏های آن قدم برداشتند و در این راه تا جایی پیش رفتند که به همه آنها، ایل یا اتحادیه (کنفدراسیون) بختیاری گفته شد که در رأس آن یک ایلخان قرار داشت. در این نظام ایلی، مهم‏ترین گروه‏ها را خانواده‏ها تشکیل می‏دادند و هم اینان بودند که نقش مهمی در اتحادیه و همبستگی طوایف و جنگ و ستیزهای محلی برعهده داشتند. 17 سازمان ایل، از نوع سازمان پدرسالاری و پدرتباری مبتنی بر ملکداری و زمینداری برخی از افراد بود.
 
این گروه‏های کوچک در چند دهه آخر سده نوزدهم، هر یک در تمام یا قسمتی از قلمرو خود دارای رئیس یا خان بودند که در دو شاخه هفت‏لنگ و چهارلنگ متمرکز شده و به تدریج از اواسط سده نوزدهم به بعد، با تلاش خوانین بزرگ با عنوان ایلخان، قدم در راه ایجاد یک کنفدراسیون یا اتحادیه برداشتند که از آن زمان تا چند دهه آغاز سده بیستم نزدیک به سال‏های مقارن ایام سلطنت رضاشاه پهلوی ادامه یافت. 18
 
این گروه‏ها و طوایف پراکنده در اثر مساعی و اقدامات محمدتقی خان کنورسی چهارلنگ و حسینقلی‏خان زراسوند هفت لنگ با هم متحد شده و تقریبا نوعی حکومت ملوک‏الطوایفی را که در رأس آن ایلخان یا خان بزرگ قرار داشت، پذیرا گشتند. 19 در رأس این اتحادیه، ایلخان به عنوان نفر اول و ایل‏بیگ به عنوان نفر دوم قرار داشتند. این در حالی بود که ابتدا به جای کلمه «خان» از کلمه «آقا» یا «آ» در بین بختیاری‏ها استفاده می‏شد و به تدریج عنوان «خان» رواج یافت. بدین‏ترتیب افرادی با عنوان «خان» در رأس مجموعه طوایفی همچون چهارلنگ یا هفت‏لنگ قرار گرفتند. 20 آخرین قدم، ایجاد اتحاد بین دو شاخه هفت‏لنگ و چهارلنگ بود که ابتدا توسط محمدتقی‏خان و سپس توسط حسینقلی‏خان برداشته شد. حکومت مرکزی نیز از اواسط سده نوزدهم به بعد از سال 1861م و اوایل سده سیزدهم قمری با اعطای القاب ایلخانی و ایل‏بیگی، به این روند حالت رسمی و قانونی بخشید و بر آن صحه گذاشت. 21
 
در دوره قدرت حسینقلی‏خان، علاوه بر مقام ایلخانی و ایل‏بیگی، مقام سومی نیز در نظر گرفته شد که آن، مقام حاکم چهارمحال بود و از آن پس، علاوه بر مقام ایلخانی و ایل‏بیگی، مقام حاکم چهارمحال نیز وجود داشت. این روند تا هنگام قتل حسینقلی‏خان ادامه یافت؛ ولی پس از مرگ وی، بازماندگانش بر سر تصاحب قدرت به رقابت پرداختند و با عقد قرارداد 1894م/ 1312ق، تصدی مقامات مورد بحث در انحصار خاندان ایلخانی و حاجی ایلخانی قرار گرفت.
 
در درون این اتحادیه، یک ارتباط زنجیره‏ای بین ایلخانی و خوانین بزرگ‏تر و کوچک‏تر و کلانتران و کدخدایان وجود داشت. این ارتباط ایلخان را قادر می‏ساخت که فرامین خود را به مرحله اجرا درآورد. بنابراین، به تدریج نوعی دیوان‏سالاری ابتدایی به وجود آمد که در آن تعدادی مستوفی و منشی به امور مربوط به ایلخانی رسیدگی می‏کردند. 22
 
البته در کنار این زنجیره ارتباطی پسران، برادران و عموها به عنوان عامل اجرایی ایلخان را در انجام امور یاری داده و از وی اطاعت می‏کردند. اما چون این افراد از خاندان ایلخان برخاسته بودند، در بعضی موارد علیه او مخالفت‏هایی نیز می‏کردند تا شاید بتوانند مقام و جایگاه وی را به دست آورند. 23 به هر روی، ایلخان یا رئیس اتحادیه به ندرت از پشتیبانی همه طوایف برخوردار بود و برخی از خوانین یا رؤسای طوایف سعی می‏کردند در مواقع مختلف به ویژه هنگام جمع‏آوری مالیات موانعی بر سر راه او ایجاد کنند. 24 مقام ایلخانی ممکن بود پس از مرگش، به جای پسر بلافصل او، به برادر، عمو یا دیگری برسد. 25
 
درباره ساختار سیاسی اجتماعی و تقسیمات فرعی مربوط به آن در ایل بختیاری، ضمن وجود اشتراک کلی در دیدگاه‏های محققان و نویسندگان داخلی و خارجی، اختلافاتی نیز وجود دارد. ولی به طور کلی با نگاهی به مطالب ذکر شده در منابع، بیشتر آنها ساختار سیاسی و اجتماعی ایل بختیاری را چنین ذکر کرده‏اند:
 
ایلخان ایل بختیاری
خان شاخه هفت‏لنگ‏ها: شامل (هفت طایفه) و چهارلنگ شامل (چهار طایفه)
کلانتر طایفه دورکی: حاصل اختلاط چند تیره
کدخدا تیره زراسوند: حاصل اختلاط چند تش
ریش سفید تش اولاد تشمال: مرکب از سه تا دوازده چادر
                 خانواده             : شامل زن و شوهر و فرزندان و اقوام نزدیک
از واحدی به نام کربو که بزرگ‏تر از خانواده هست نیز نام برده شده است. 26   
 
قدرت خان در ایل به طور عمده از دو جا سرچشمه می‏گرفت: اول، طوایف و عشایری که خان بر آنها سروری داشت. دوم، مقدار اراضی و زمین‏هایی که جزو املاک وی بود. 27 علاوه بر این، دستمایه یک خان برای پیشرفت، هویت خانوادگی او نیز بود؛ به طوری که بیشتر خوانینی که مادرانشان عنوان بی‏بی داشتند از پشتیبانی خانواده، تیره و سایر قدرت‏های محلی برخوردار بودند. 28 هرچه میزان تجربه، لیاقت و کفایت خان زیادتر و پشتیبانی طایفه و قبیله از او بیشتر بود، جایگاهش نیز والاتر و موقعیت او مستحکم‏تر می‏شد.
 
قدرت خوانین در ارتباط با دولت مرکزی در وضعیت ویژه‏ای قرار داشت؛ زیرا از یک سو هرگاه دولت مرکزی ضعیف بود و قدرت کنترل و نظارت نداشت، خوانین فرصت بیشتری داشتند تا حیطه قدرت و نفوذ خود را گسترش دهند و از سوی دیگر، میزان پشتیبانی و تأیید دولت مرکزی، به ویژه یک دولت مرکزی قوی از هر یک از خوانین، در تثبیت و اعمال قدرت آنها تأثیر می‏گذاشت. اگر دولت مرکزی از خانی پشتیبانی می‏کرد، او توانایی بیشتری برای اعمال قدرت و نفوذ پیدا می‏کرد. البته اگر میزان پیشکشی تقدیمی و اطاعت خان از دولت مرکزی بیشتر بود، پشتیبانی دولت مرکزی نیز افزایش می‏یافت. 29 گاهی اوقات نیز دولت مرکزی، خان حاکم را عزل و مقام او را به خان دیگر یا رقیب او واگذار می‏کرد. 30
 
خوانین برای بقا و استحکام قدرت و ازدیاد ثروت خود، غیر از پشتیبانی طوایف محدوده قلمروشان، به حمایت طوایف خارج از قلمرو بختیاری نیز احتیاج داشتند و برای کسب چنین حمایتی به وصلت و ایجاد پیوندهای سببی با طوایف همجوار خود می‏پرداختند. این امر، اهرم قدرتی برای خان بختیاری به شمار می‏رفت. پس از مشروطیت و فتح تهران خوانین تلاش کردند که به تدریج این‏گونه ازدواج‏ها را در سطح خانواده‏های متعدد در ایران گسترش دهند. 31
 
بعضی طوایف ممکن بود به عللی پشتیبانی خود را از خان سلب کرده و حتی به اردوگاه خان رقیب وی بپیوندند و یا با خان دیگری اعلام همبستگی کنند. 32 دلیل این اقدام این بود که خوانین برای پیشبرد اهداف خود به حمایت گروه‏ها، طوایف و اشخاص متکی بودند و هرچند قدرت خوانین، استبدادی و نامحدود به نظر می‏آمد، اما همین احتیاج به جلب و حفظ وفاداری و پشتیبانی طوایف و عشایر باعث ایجاد محدودیت در میزان تعدی، زورگویی و اخاذی خوانین می‏شد. 33
 
خوانین به طور عمده در بین افراد طایف و ایل وظایف اجرایی را بر عهده داشتند. محدوده اختیارات و وظایفی که برای یک خان به ویژه در مقام ایلخانی ذکر شده، عبارتند از:
 
1. جمع‏آوری مالیات
2. رفع اختلاف و مشکلات محلی در ارتباط با زمین، مراتع و ...
3. ایجاد هماهنگی در کوچ
4. واگذاری چراگاه‏ها و تعیین محدوده استفاده از مراتع
5. جلوگیری از شیوع و گسترش اختلافات داخلی و پرهیز از آن
6. جلوگیری از تجاوز به مراتع دیگر
7. کاهش تنش و درگیری با اجتماعات ایلی دیگر
8. جمع‏آوری نیروی نظامی و دفاع از محدوده قلمرو خود یا فراهم کردن نیروی نظامی برای مقاصد تعیین شده از سوی دولت مرکزی
9. مجازات مجرمان و متخلفان
 

علاوه بر اختیارات فوق، انتصاب کلانتر و کدخدا، تشویق طوایف با واگذاری مراتع و پس گرفتن آن به عنوان مجازات، صدور اجازه برای خرید و فروش اراضی، از جمله اختیارات خان ذکر شده است. 34 وظایف خان را در غیاب او ممکن بود همسرش که عنوان بی‏بی داشت، انجام دهد.


  
محل استقرار و قلمرو بختیاری‏ها
دیدگاه‏ها و نظریات ارائه شده درباره قلمرو بختیاری‏ها دارای سمت و سویی نسبتا مشابه هستند و تعیین سرحدات بختیاری کار ساده‏ای نیست.
 
خانم الیزابت مکبن رز9 که در هنگام اقامت در میان بختیاری‏ها به بی‏بی‏گل افروزمعروف شده بود، در این خصوص می‏نویسد:
 
بسیار مشکل است که بتوان سرحدات بختیاری را به وضوح مشخص کرد؛ چرا که حدود و ثغور منطقه بختیاری به طور دائم در حال تغییر است و بستگی به قدرت و نفوذ خوانینی دارد که در آن منطقه حکومت می‏کنند. قلمرو بختیاری شامل مناطق کوهستانی است که بین سرزمین لرستان فعلی و کرانه‏های خلیج فارس قرار گرفته است و حدود 25000 مایل مربع وسعت دارد. سرزمین بختیاری از شمال به لرستان، از غرب به خوزستان و خلیج فارس، از شرق به اصفهان، و از جنوب به کهگیلویه محدود است. 10
 
قلمرو بختیاری را محدوده‏ای گفته‏اند که در درجات 31 تا 32 درجه شمالی و 41 تا 51 درجه شرقی بین رودخانه‏های کارون و دز و فلات مرکزی ایران واقع شده است. 11 در بین نویسندگان، گارثویت شرح دقیق‏تری از محدوده جغرافیایی محل استقرار بختیاری‏ها ارائه می‏دهد. او می‏نویسد:
 
قلمرو بختیاری تقریبا بیست هزار مایل مربع وسعت دارد که دوازده هزار مایل آن [هرمایل برابر با 1852 متر] (شصت درصد) را مناطق کوهستانی تشکیل می‏دهد. در درون این ارتفاعات سه رودخانه مهم جریان دارد: زاینده رود که به طرف شرق یعنی اصفهان سرازیر می‏گردد. کارون و دز نیز به سمت جنوب در حرکتند و پس از الحاق به یکدیگر به خلیج فارس می‏ریزند. قلمرو بختیاری به سه بخش تقسیم می‏شود: الف) کناره‏ها و حواشی که باریک است. ب) تپه‏ماهورها که به 1000 تا 1500 پا ارتفاع از سطح دریا می‏رسد و محل استقرار ایل در گرمسیر (قشلاق) یا قلمرو ده‏نشینان یا به عبارت دیگر یکجانشینان بختیاری است که در زمین‏های خود به کشت و کار اشتغال دارند. ج) کوهستان‏های بختیاری که در سه رشته از شمال غربی به جنوب غربی امتداد دارند... در درون این کوهستان‏ها، ییلاق یا سردسیر بختیاری قرار دارد. 12
 
حافظ عیدیوندی درباره محدوده سکونت بختیاری‏ها می‏نویسد:
 
ایل بختیاری مناطق تحت نفوذ خود را به دو منطقه ییلاق و قشلاق تقسیم می‏کردند. منطقه قشلاق محل سکونت زمستانی آنها و دام‏هایشان بود و ییلاق، منطقه تابستانی آنها بوده است. این مناطق به ترتیب قشلاق، خوزستان و ییلاق، چهارمحال و بختیاری بوده است. 13
 
با توجه به مطالب فوق، اکنون می‏توانیم علت دخالت بختیاری‏ها را در مسئله نفت بهتر درک کنیم و بدانیم که بخش‏هایی از خوزستان در دوره‏های اخیر، جزئی از قلمرو قشلاقی بختیاری‏ها بوده است. به همین دلیل هنگامی که نفت در منطقه ماماتین مسجدسلیمان کشف شد، خوانین بختیاری به عنوان مالکان این اراضی، خود را دارای حقوق مالکیت دانستند.
 

  
<      1   2   3   4      >